زنگ تفریح
ترول،مطالب خنده دار و جالب،عکس های دیدنی و...زنگ تفریح
ترول،مطالب خنده دار و جالب،عکس های دیدنی و...
داستان خنده دار
یارو نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش !
مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت !
مرده یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعدا
مرگ : نه اصلا راه نداره ! همه چی طبق برنامست ! طبق لیست من الان نوبت توئه
مرده گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر . . .
مرگ قبول کرد و مرده رفت شربت بیاره ! توی شربت ۲ تا قرص خواب خیلی قوی ریخت !
مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت . . .
مرده وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد نوشت آخر لیست و منتظر
شد تا مرگ بیدار شه . . .
مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت
به خاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن 
فقط بخند LoL
قبول دارین یه احمقی یه درسی رو اختراع میکنه,هزار تا عاقل نمیتونن پاسش کنن...
سال ها گذشت و گذشت و گذشت
.
.
.
.
.
.
و ساندیس ها کماکان تولید شدند و تولیدکنندگان نوشتند از «اینجا» باز کنید و مردم همچنان از «آنجا» باز کردند!
یه ضرب المثلی هست که میگه :
پشت هر مرد موفق یک پارتی کلفت هستش !
یه سوال تخصصی : جمع “اژدها” چی میشه ؟؟!
.
.
.
.
جواب :
1 - وای چقدر اژدها
2 - اژدهایان
3 - اژدهایون
4 - اژدهاجات
5 - اژدهاها
6 - اژدهاین
7 - چندین اژدها !!!
نه بچه ها واقعا جمع اژدها چی میشه ؟؟!
